بانک لغات و اصطلاحات بومی محلی استان بوشهر

نام و عنوان فارسینام محلی و بومی
گشادفِچ
منقارچِنگ
دهن گشاد ، کنایه به کسی که زیاد و بی موقع حرف می زند و می خنددچیل فِچ
در هم قاطی – قاطی پاطیهَردَمبیل
مومِین
مهره بشت کمرگریچه
فرو رفتگی اشیای فلزی که از شکل سالم خود بیرون رفته باشهقُلپیده
کنایه از شکستگی سرسِرش قُلپیده
زمان قدیمزِمان نِهاتر
فریاد و سرو صداهیا کمک
بروانهپَرپِروُک
برستوپِلیی سوُک
خفاششوو پر
کشیدهقَفا
بعد از ظهرپِسین
تیر برق بیشتر برای تیر برق چوبی بکار برده می شودچَندَل
کف زدن در مراسمشَپ
عملتخاگ تُماته
کثیفچِپَل
بنجرهنیم در
فدات شومدورت گشتم
موقعی استفاده میشه که به کسی نفرین کنی و آن هم در جوابش اینو میگهدورم گشتی
خدا نگهدار خدا حافظت باشهبُرو دست خدا
خسته شدم از با افتادملَس کردم
خسته شدم از با افتادمسُس کردم
عجلهاِشتو
نون تیریی یک نوع نان محلی که در خوزستان نیز استفاده می گرددنون تُوه
بلند شوپاوه
تنورتِنیر
اسیدتِیزو
بشکهدِرام
خورشت بی مزه ایی که فقط از آب و پیاز و گوجه تهیه شده استاوبدبختو
خداوکیلی هیچی هیچی نیست آب + پیاز اگر بود تخم مرغاوداغک
نوعی ماهی کوچک و مخصوص ۱۰۰٪ غیر بهداشتیمُوتوُ
حیاطسِرا
ای به چشمریی چیشُم
پشت گردنیپِس گردنی
برای چهسیی چه
نامزادنوُمزاد
ماشاللهنوُم خدا
سیب زمینیآلو
گوجه فرنگیتُماته
گوجه فرنگیگرجه
تاقچهچاخته
لیمولیمبور
منمو
کبوترکِموتر
جانمجوُنُم
طهالاُسپُل
برایسیی
کوچهکِیچه
روی مَنریی مو
اصلاْاَصَن
پیراهنجوُمه
از خواب بیدار شدمراس شدم
مرغمُرخ
جیغلیک
پارچجَک
لیوانگیلاس
شکلاتچاکلیت
آدامسکُندر
سقض ، سمغ نوعی درخت که توضیح دادن درختاَلوچ
کفشجووتی
دادغاره
خرچنگسَنگو
خرچنگگَبگوُ
کشتی / لنججِهاز
کشیدن چیزی را کشیدنگَسل
بی حرکت ماندن بیشتر برای قایق و کشتی استفاده می شودلِهام
حرکت ، بیشتر برای قایق ووو استفاده می گرددراگی
نخلدِمیت
گنجشکبوُجیک
نوعی سوسک کوچیکبُتُل
سوسکتِتوُ
مارمولککَلبوُک
موشمُشک
کالباسکالواس
گربهگُولی
خوابخُوو
رعد و برقغُر و طِراق
آباُوو
مگسپَخشه
موتورسُوپر
لابستر – شاه میگودی میگو
ملخمِیگ
ناننوُن
شناشِنو
چشمچیش
انگشتپِینجه
برش دارورش دار
مسجدمَجّد
دستگاهدَزگاه
درمانگاهدرمونگاه
آمپولسیی زَن
بیابیی یو
سبزیسُوزی
فَککَچه
آویزانهِلَنگا
حولهتو وال
بگذارشبیلِش
خونخیین
آبکشمِشقَََل
تعجبچُت
تعجب کردچُت که
طَلاطِلا
خیاربالِنگ
کلیدکِیلییل
کلیده کجاستکیلییلِ کوُ کوُ؟
ماهیمُی
بچه فضولاِرنِک
فضولی نکناِرنَک گَری نکن
پشت بامبوُن
غوطه ورمشکال
قدلاق
زانوزونی
خورشتقاطُغ
بگذارشبئیلش
صحبت نکنگَپ نزن
صدا ندهبُنگ نزن
پارو “برای قایق”نئی داف
کوسهبَمبَک
ای چطوره؟ایی چورن
مال خودم استمال خومن
خوابم میاتخومن
فرداصُبا
مگرمئی
طرف منلئین مو
قایق موتوریطَرّاد
صدای بلندقُرمبه
یه صدای بلندی آمدیه قُرمبه ای داد
مقدار ناچیزییه پلیسی
گریهگیریخ
سُر خورده -لیز خوردهتُریده
کشان کشان ببرش- که روی زمین کشیده شودبتُرونش
درب و داغونخِلَچه
قورت دادقیط داد
خوش استخِشن
بیجون – بی رمَقلَوُز
ناتوان – بیجونلِزگ
این طرفترای یَلتَر
این طرف / اون طرفای یَل / اوُ وَل
آمدیاَندی
می گوید کهمیی گوُ که
برایسیی
برای اییسیی ایی
برای منسیی مُو
دلم خیلی گرفتهدِلُم فغون کرده
آن طرفتراُوَلتَر
پیش منجَم مو
پاهام درد می کنهپام نیی
قایق پاروییماشُووِ
اگر کسی را با این اسم صدا زدند یعنی:ماشاللهماشُو
گردمُرگ
کُندمُک
برمبِشُم
اشاره به چیزی کرده ایم و می گوئیم : این مقدارایی قَع
میخچه پا و..مُخَک
بزرگگُت
سطل معمولا به سطل فلزی می گویند مثلا دله روغندَلّه
دهانچیل